وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلامی از روی نا امیدی


نمیدونم کسی این مطلبو مییبینی یا نه. چون کسی دیگه به این وبلاگ سر نمیزنه ولی من مینویسم.

دلم خیلی خیلی برای دوره کاردانی تنگ شده. برای همه بچها. برای بچهای عطار با این که از نزدیک ندیدمشون. برای استاد خوبمون اقای قربانزاده. واسه همه.


انشالا هر جا هستین موفق باشید.

نتیجه کنکور

سلام. وای قرار بوده از دیشب نتایجو سازمان سنجش اعلام کنه هنوز  که خبری نیست.این سازمان سنجش هم سکته میده تا یک خبری بده.دعا میکنم همه قبول بشییم.گروه بازاریابی کاویان هم همین استرس مارو دارن. فقط عطار هست که کارشناسی هستنو فعلا خیالشون راحت. به امید قبولی

۱۰ درس از زندگی انیشتین

۱ . کنجکاوی را دنبال کنید

“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم “

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید ؟

پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.


۲ .پشتکار گرانبها است

“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”

تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید .

با پشتکار می توانید به مقصد برسید.

ادامه مطلب ...

جزوه بازاریابی-به سفارش هادی صفایی

بازار مجموعه ای از خریداران بالقوه و بافعل بک کالا

بازاریابی: فیلیپ کاتنر صاحب نظر مشهور می گوید بازاریابی فعالیتی است انسانی در جهت نیاز از طریق

فرایند مبادله مدیریت بازرایابی:

·         برنامه ریزی

·         هدایت و کنترل

·         نظارت و کنترل

عوامل فوق عوامل آمیخته بازاریابی برای رسیدن به مبادلات سودمند است .

بازریابی بین المللی :

انجام یک یا چند فعالیت بازاریابی در آنسوی مزرهای یک کشور .

وظایف بازاریابی:

1.       شناسایی بالقوه یک کالا.

2.       تولید کالا و خدماتی که متناسب با خواسته و نیاز های مشتری باشد.

3.       تامین قیمت کالا و خدمات به نخوی هکه هم نیاز مشتری را جلب و هم سود منصفانه ای عاید نماید .

4.       توزیع کالا و خدمات به نخوی که در زمان و مکان مناسب و به سهنلت در اختیار مشتری قرار گیرد

5.       ایجاد ارتباطات با مشتری و ارائه اطلاعات

6.       بازخورد از مشتری و ارائه خدمات پس از فروش

7.       نیل به اهداف سازمانی

دانلود فایل world  جزوه

بازاریابى حسى شیوه اى نوین در بازاریابى

شرکت هاى بزرگ امروز به دنبال روش و کانال هاى متنوعى هستند که با تمام ظرفیت و پتانسیل از شیوه هاى نوین بازاریابى استفاده کنند تا بتوانند در فضاى جدید و بدون ارتباط یک طرفه و از طریق به کارگیرى روش هاى جدید به وفادارى مشتریانشان اقدام کنند. امروز دیگر ابزارهاى ترویج بازاریابى مانند تبلیغات، چاشنى هاى فروش، روابط عمومى، فروش مستقیم و... جذابیت هاى گذشته را براى مخاطبان ندارد و شرکت هاى بزرگ ناگزیرند براى حفظ مشتریان از روش جدید بازاریابى حسى استفاده کنند. بازاریابى حسى تلاش دارد که با شناسایى و تأمین نیازها و علائق مشترى به روشى سودآور مصرف کنندگان را از طریق ارتباطات دو جانبه و زنده با خاطره اى مثبت و به یاد ماندنى درگیر کند، شخصیت برند را ملموس و به زندگى روزمره آورده و براى مشتریان هدف ارزش افزوده ایجاد کند

ادامه مطلب ...

بگذشت ز ما و دل رفت

جالبه واقعا چقدر زود دیر شد

امشب در خلوت تنهایی با اینکه فکر می کردم بعد از تمام شدن راحت می شم ولی دلم گرفت.

          ؛؛؛؛::::::::::::::::: و چه سخت تنک است حال و احوالم ::::::::::::::::؛؛؛؛؛

خوب به رسم تکرار روزگار حلام کنید. تمام شد وچه خوش بودنی خوب تمام شد و از فردا دوباره تکرار در پی است و کاش چنین نمی شد و خدا کند چنین نماند.

با درود فراوان بر حسن عزیز با شوخ طبعی همیشگی < علیزضای همیشه غایب < جناب موسی پور بازم شعبه شلوغ بود >رسول عزیز < سامان با ناصرش < خانوم حقی کاتب < خانوم حدادیان خوش مزاح < و همه دوستانی که در این مدت دور یا نزدیک با یکدیگر در یک بند گرفتار بودیم و چه خوش بندی بود.

اما جهت خیلی درام نشدن همه اسب ها رو زین کنیم >پر شور باشیم > کمر همت رو بلند ببندیم

و سلام کنیم به آینده که محکم و با تلاش آماده هستیم و در دست خواهیم گرفت.


                افتادم و مصلحت چنین بود                   بی بند نگیرد آدمی پند

               مستوجب این و بیش از اینم                باشد که چو مردم خردمند


                بنشینم و صبر پیشه گیرم                    دنباله کار خویش گیرم




                              به پایان آمد این دفتر. حکایت همچنان باقیست

                                                      وسلام

سلام دم دمای غروب

سلام به همه دوستان - همکلاسی ها - همدانشگاهی ها  - هم ردیفی ها و ... 

امیدوارم حال همه خوب باشه  

قبل از هر جیز باید از همه حلالیت بطلبم و طلب بخشش کنم در قبال حرفها و رفتارهایی که احتمالا باعث تکدر خاطر شده باشه 

 توی قسمت نظرات یه متن جالب از آقای موسی پور دیدم که حیفم اومد فقط خودم خونده باشم به خاطر همین به عنوان حسن ختام اینجا قرارش دادم که همه استفاده کنن 

 

در ضمن برای دریافت نسخه چابی جزوه انجمن مدیریت ایران - استاد باغی اینجا کلیک کنید.  

 متن نوشته شده آقای موسی پور 

1- از قایق جا نمانید
2- به خاطر بسپارید که همه ما در یک قایقیم (سرنوشت مشترک)
3- از قبل برنامه ریزی کنید. موقعی که نوح کشتی می ساخت از باران خبری نبود
4- خود را سالم و سرحال نگه دارید. امکان دارد در سن 60 سالگی کسی از شما بخواهد که دست به کار بزرگی بزنید
5- به حرف نقادان و عیب جویان گوش ندهید، به کاری که باید انجام دهید بچسبید
6- آینده تان را در جایی بلند مرتفع بنا کنید
7- برای رعایت مسائل ایمنی دوتایی سفر کنید
8- سرعت هیچ مزیتی ندارد، حلزون و یوزپلنگ هر دو در کشتی بودند
9- موقعی که دچار فشار روحی هستید، چندی روی آب غوطه خورید.
10- به خاطر بسپارید کشتی نوح را یک غیر حرفه ای ساخت و کشتی تایتانیک را حرفه ای ها ساختند !
11- هراسی از توفان به دل راه ندهید.

قرار عمومی وبلاگی

سلام بچه ها.

خیلی وقت بود که به وبلاگ شما سر نزده بودم. نمی دونم دلیلش چی بوده. اما خوب هرچی بوده, الان سرزدم. 

البته بعد از عید یکسری کارهایی رو تویه دستور کار گذاشته بودم که تمام وقت خالی من رو کامل می گرفتم و شاید دلیلش این بوده.

به هرحال معذرت خواهی.

می خواستم بهتون بگم که یک قرار وبلاگی گذاشتیم. یعنی اینکه قرار هست که اهالی وبلاگهای همسایه همه همو ببینیم و بیشتر با هم آشنا بشیم. یک جلسه ی غیر رسمی است فقط جهت درست کردن یک حلقه ی وبلاگی دانشگاهی - دانشجویی. از دوستان وبلاگ خون وبلاگ نویس نظر ده و نظر خون که علاقمند هستند که تویه این جلسه شرکت کنند, دعوت می کنم که روز پنجشنبه دانشگاه عطار بیان. ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر هست جلسه. اگر میخواین بیایین لطفا به موقع بیاین تا یکمی هم تمرین وقت شناسی بکنیم. 

در ضمن اگه آدرس دانشگاه عطار رو بلد نیستین تویه اینترنت سرچ کنید. 

من میخواستم که با آقای مجذوبی و گلابتونی تماس بگیرم, شمارشون رو نداشتم.

اگر تونستن یک ایمیل بزنند بمن و شمارشون رو بدن تا باهاشون تماس بگیرم.

در ضمن هر کی هم علاقمند بود که بیاد یک ایمیل به من بده تا من به بچه های عطار اعلام کنم تا اونها بتونند کلاسی مناسب جمعیت حاضر از دانشگاه بگیرند یا هم تویه همین پست نظر بده .

به امید دیدار یکایک دوستان گرامی.


بازاریابی گداها

دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود.. مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.

یه کشیش که از اونجا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش. در واقع از روی لجبازی هم که باشه مردم به اون یکی پول میدن نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی “موشه” نگاه کن کی اومده به برادرمون بازاریابی یاد بده؟